ترجمه مقاله

لجذ

لغت‌نامه دهخدا

لجذ. [ ل َ ] (ع مص ) خوردن . || نخستین چریدن . || به کرانه ٔ زبان و به لب گیاه خوردن ستور. || اندک گرفتن و بسیار خواستن چیزی را بعد از آنکه یکبار داده باشند یقال و لجذنی فلان بعد ما اعطیته مرة. || لیسیدن سگ خنور را. || برانگیختن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله