ترجمه مقاله

لجی

لغت‌نامه دهخدا

لجی . [ ل ُ / ل ِج ْ جی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به لجة. بحر لجی ّ؛ دریای بسیارآب . (منتهی الارب ). دریای ژرف . (دهار). دریای فراخ . دریای ژرف و پرآب . (منتخب اللغات ). دریای فراخ و دورفرود. دریایی که به تک آن نتوان رسید. دریای مغ. (ترجمان القرآن جرجانی ).
ترجمه مقاله