ترجمه مقاله

لحج

لغت‌نامه دهخدا

لحج . [ ل َ ] (ع مص ) زدن کسی را. || چشم زخم رسانیدن کسی را. || پناه بردن به چیزی . (منتهی الارب ). در چیزی بسته شدن . (تاج المصادر) (منتخب اللغات ). || چسبیدن . (منتخب اللغات ). میل . (تاج العروس ). انحراف . || استوار کردن شمشیر در نیام . (منتهی الارب ). استوار شدن شمشیر در نیام . کارد و جز آن در غلاف کردن .
ترجمه مقاله