ترجمه مقاله

لحم

لغت‌نامه دهخدا

لحم . [ ل َ ح ِ ] (ع اِ) شیربیشه . || (ص ) مرد گوشتناک . (منتهی الارب ).آنکه گوشت دارد. (مهذب الاسماء). || مرد گوشتخوار. || مرد خواهان و آرزومند گوشت . (منتهی الارب ). آنکه آرزوی گوشت کند. (مهذب الاسماء).
- بازٌ لحم ؛ باز گوشتخوار یا آزمند گوشت . (منتهی الارب ).
|| خانه ای که در آن اکثر عیب مردم کرده شود. و به فُسر قوله ان اﷲ یبغض البیت اللحم . (منتهی الارب ).
|| بیت ٌ لحم ؛ خانه ای که در آن گوشت بسیار خورند. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله