ترجمه مقاله

لحی

لغت‌نامه دهخدا

لحی .[ ل َح ْی ْ ] (ع مص ) پوست از درخت باز کردن . (منتهی الارب ). پوست از چوب باز کردن . (تاج المصادر). || نکوهش و ملامت کردن . (تاج المصادر) (زوزنی ). نکوهیدن . (منتهی الارب ). لحی اﷲ فلاناً؛ زشت روی کند و دور گرداند او را از نیکی و لعنت کند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله