ترجمه مقاله

لد

لغت‌نامه دهخدا

لد. [ ل َدد ] (ع مص ) لدود.دارو در کرانه ٔ دهن کسی ریختن . (منتهی الارب ). دارو به یک سوی دهن فروگذاشتن . (تاج المصادر). || خصومت کردن با کسی . (منتهی الارب ). جدال و خصومت کردن . (منتخب اللغات ). || بر خصم غلبه کردن در جدال . (تاج المصادر). || بازداشتن کسی را. || بند کردن کسی را. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله