ترجمه مقاله

لش

لغت‌نامه دهخدا

لش . [ ل ُ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ مرکز قضا به آرنائودستان ، در سنجاق اشقورده ، واقع در 36 هزارگزی جنوب شرقی اشقورده . دارای 5300 تن سکنه و چهارسوقی مشتمل بر هشت باب دکان و بازار یکشنبه ٔ دائم و چهار جامع. هوای قصبه به علت مردابهائی که براثر طغیان نهر در این بوجود آمده بسیار سنگین و غیرقابل تحمل است لذا اکثر اهالی در دامنه ٔ تل مورکینه مسکن گزیده و خانه های مرتفع و قشنگ با باغ و باغچه و گل و گیاه بوجود آورده اند و تلّی به شکل هرم میان این قسمت و قصبه دیده میشود. بدانجا قلعه ٔ قدیمی و تالابی از دوران وندیک ها هست . در زمان وندیک ها این قصبه ابنیه و عمارات عالی و استحکاماتی موافق زمان داشت و از پنج کلیسا که از آن زمان به یادگار مانده یکی را به جامع تبدیل کردند و فعلاً ویران است و اگر از روی تحقیق اسکندربیک مشهور را در حظیره ٔ جامع فوق دفن کرده باشند فعلاً محل آن معلوم نیست و دو کلیسای دیگر را نیز الیوم به جامع مبدل ساخته اند. این قصبه بسیار قدیم و قسمت اعظم سکنه ٔ آن مسلمانند و در سابق لیسوس نام داشته است .
ترجمه مقاله