ترجمه مقاله

لصیق

لغت‌نامه دهخدا

لصیق . [ ل َ ] (ع ص ) فلان لصیقی ، یعنی اوملاصق و در جنب من است . فلان لصقی و بلصقی ، کذلک . (منتهی الارب ). چسبیده . متصل : و کانت دارالطیفوری فی دارالروم من الجانب الشرقی بمدینة السلام ، لصیقة دار یوحنابن ماسویه . (عیون الانباء ج 1 ص 177). || اللصیق بنفسه ؛ الخفیف علیها. (دزی ).
ترجمه مقاله