ترجمه مقاله

لطفی

لغت‌نامه دهخدا

لطفی . [ ل ُ ] (اِخ ) (مولانا...) رونی . از مردم ماوراءالنهر و معاصر و مصاحب جامی شاعر معروف و وی ملک الکلام زمان خود بوده ، در ترکی بی نظیر و دیوان ترکی او مشهور و دلپذیر است و بسیار مطلعهای متعذرالجواب دارد. از آن جمله این است :
نازک لوک ایچره بیلی خایوق تار گیسوئی
او ز حدینی بیلیب بیلی دین التوروم قوئی .
و این مطلع نیز از اوست :
صید آیتی دلبریم منی آشفته ساج دین
صالدی کمند بوینومه ایکی قولاج دین .
و مولانا ده هزار بیت خوب در مثنوی گفته ولیکن چون به بیاض نبرده شهرت نگرفته و به فارسی نیز قصیده ها دارد و در این زبان نیز استاد است و نودونه سال عمر او بوده و در آخر عمر قصیده ای آفتاب ردیف گفته هیچکس ازاقران او تتبع آن نتوانسته و آن مطلع این است :
ای ز زلف شب مثالت سایه پرور آفتاب
شام زلفت را بجای ماه در بر آفتاب .
و در وقت مرگ وصیت کرد که مولانا عبدالرحمن جامی این مطلع او را در دیوان خود ثبت کند و آن را غزل سازد:
گر کار دل عاشق با کافر چین افتد
به زآنکه به بدخویی بیرحم چنین افتد.
و مولانا جامی به وصیت او عمل کرده و این را غزل ساخته و در دیوان ثبت فرموده و مولانا لطفی در ایام جوانی تحصیل علوم ظاهریه تمام کرده و بعد از تکمیل به خدمت مولانا شهاب الدین خیابانی آمد و به تحصیل علوم باطنی و تصوف مشغول گشت و این طریق را تکمیل فرمود و بالجمله مولانا شخصی جامع علم ظاهر و باطن بوده و میر علیشیر گوید که جهت من فاتحه ای خواند که سبب تمام فتوحات و فیوضات آخرت نیز گردد و مولانا در شهر هرات مدفون است نزدیک مسکن خود در ده کنار. (مجالس النفائس چ حکمت ص 49 و 223) (قاموس الاعلام ترکی ) (حبیب السیر ج 2 ص 241).
ترجمه مقاله