ترجمه مقاله

لغم

لغت‌نامه دهخدا

لغم . [ ل َ ] (ع مص ) کفک انداختن شتر از دهان . || خبر دادن از چیزی که یقین آن ندارد :
کریم سانخ آن است بی شک و شبهت
کریم سونخ او بی دغا و لغم و زنخ .

سوزنی .


ترجمه مقاله