ترجمه مقاله

لقیدن

لغت‌نامه دهخدا

لقیدن . [ ل َق ْ قی دَ ] (مص ) لَغّیدن . جنبیدن چنانکه تخم مرغی تباه را چون بجنبانی . جنبان بودن چیزی بجای خویش که جنبانی در آن طبیعی یا مطبوع و خوش آیند نباشد. جنبیدن چیزی که باید استوار و محکم باشد. جنبیدن به علت نااستواری یا تباهی و فساد، چنانکه دندان در دهان یا میخ در چوب و غیره : این میخ می لقد. این دیرک می لقد.
ترجمه مقاله