لقیلغتنامه دهخدالقی . [ ل َ قی ی ] (ع ص ) با هم دیدارکننده . || متصل شونده . || رجل لقی فی الخیر و الشر، مرد بسیار خیر و شر دیده . || شقی لقی ، از اتباع است . (منتهی الارب ).