ترجمه مقاله

لمظة

لغت‌نامه دهخدا

لمظة. [ ل ُ ظَ ] (ع اِ) سپیدی لب زیرین اسب . لَمَظ. || سپیدی هر دو لب . || سپیدی یکی از دو لب . || نکته ای سیاه در دل . || نکته ای از سپیدی دل . (از لغات ضدّ). و فی حدیث علی علیه السلام : و الایمان یبدو لُمظةٌ فی القلب کلما ازداد الایمان ازدادت اللمظة. || اندک از روغن که به انگشت برداشته شود. || اندکی سپیدی در دست اسب یا در پای آن بر مویهای گرداگرد سم . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله