ترجمه مقاله

لموس

لغت‌نامه دهخدا

لموس . [ ل َ ] (ع ص ، اِ) شترماده ای که در فربهی وی شک باشد. ج ، لُمس . (منتهی الارب ). آن اشتر که کوهانش بمجند تا فربه است یا نه . (مهذب الاسماء). || پسرخوانده . || آنکه در گوهر و حسب وی عیبی باشد. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله