لم و لانسلم
لغتنامه دهخدا
لم و لانسلم . [ ل ِ م َ وَ ن ُ س َل ْ ل ِ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) برای چه ، و استوار نمی داریم . و آن در مباحثه هنگام انکار قول طرف گفته شود :
فقیهان طریق جدل ساختند
لم و لانسلم درانداختند.
فقیهان طریق جدل ساختند
لم و لانسلم درانداختند.
سعدی .