ترجمه مقاله

لنبه

لغت‌نامه دهخدا

لنبه . [ لَم ْ ب َ / ب ِ ] (ص ) گرد و مدوّر. (جهانگیری ). هر چیز گرد و مدوّر، مانند سیب و انار و نارنج و امثال آن . (برهان ). || تخمی که گاه گاه مرغ کند که پوست آن نرم باشد و سخت نشده باشد. تخم مرغ چون ناتمام افکند یعنی پوست آن نرم باشد. غرقات الدجاجة بیضها، باضتها و لیس لها قشر یابس . لمبه . و رجوع به لمبه شود.
ترجمه مقاله