ترجمه مقاله

لهموم

لغت‌نامه دهخدا

لهموم . [ ل ُ ] (ع ص ، اِ) ناقه ٔ بسیارشیر. اشتر بسیارشیر. || زخم فراخ و فی بعض النسخ ، و الخرج الواسع؛ یعنی خرجین فراخ . || شرم زن . || ابر بزرگ قطره . || عدد بسیار. || لشکر گران . || مرد بسیار خیر و نیکوئی . (منتهی الارب ). ج ، لهامیم .
ترجمه مقاله