ترجمه مقاله

له

لغت‌نامه دهخدا

له . [ ل َه ْ ](ع حرف جر + ضمیر) (از: لََ + ه ) برای او. او را.
- مدّعی ̍ له .
- مُعَظَّم ٌ له .
- ولَه ُ ؛ او راست .
|| لَه ِ. به سودِ. به نفعِ. مقابل ِ علیه ِ.
- لَه ِ او ؛ به سودِ او. به نفعِ او. برای او. بهر او.
- له و علیه ؛ به سود و به زیان : باید دلایل ِ له و علیه طرفین دعوا را شنید.
- له و علیه گفتن ؛ به سود و زیان گفتن : له و علیه چیزی نگفتم .
|| (اِ) (اصطلاح فلسفه ) مِلْک . جِدَه . ذو.
- مقوله ٔ لَه ْ ؛ نام یکی از مقولات است . (اساس الاقتباس ص 51). رجوع به جِدَه شود.
ترجمه مقاله