ترجمه مقاله

لوترا

لغت‌نامه دهخدا

لوترا. [ ت َ ] (اِ) لوتر. (برهان ). لوتره . لهجه . شکسته ٔ زبانی . رُطینی . زبانی بود که دو کس با هم قرار داده باشند که چون با هم سخن کنند دیگری نفهمد و آن را زبان زرگری نیز گویند. (جهانگیری ) : مردم استرآباد به دو زبان سخن گویند: یکی به لوترا [ ی ] استرآبادی و دیگری به پارسی کردانی . (حدود العالم ). لیف گیاهی است و در لوترا ریش را لیف گویند. (نسخه ای از لغت نامه ٔ اسدی ).
دانی چه نام دارد کلکت به لوترا
اندر زبان اهل سخن ناودان شکر.

کمال اسماعیل .


خرد سرّ غیبی کند فهم از او
چو گوید سر کلک تو لوترا.

کمال اسماعیل .


هرچه با خویش و آشنا گوئی
همه مرموز و لوترا گوئی .

کمال اسماعیل .


التراطن ؛ لوترا گفتن نه به لغت عرب . (زوزنی ). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 192 شود.
ترجمه مقاله