ترجمه مقاله

لورک

لغت‌نامه دهخدا

لورک . [ ل ُ رَ ] (اِ مصغر) مصغر لور، تلفظی از لُر. لرک : لورکی در مجلس وعظ حاضر شد. واعظ میگفت : صراط از موی باریکتر باشد و از شمشیر تیزتر... لوری برخاست و گفت : مولانا! آنجا دارابزینی یا چیزی باشد که دست در آنجا زنند و بگذرند، گفت : نی . گفت : پس نیک به ریش خویش میخندی که اگر مرغ شوی از آنجا نتوانی پریدن . (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلین ص 158).
ترجمه مقاله