ترجمه مقاله

لور

لغت‌نامه دهخدا

لور. (اِخ ) لُر. ناحیتی وسیع است میان اصفهان و خوزستان و جزء خوزستان محسوب میشود. رجوع به لُر شود. (معجم البلدان ) : و در مصاحبت امیر ارغون مشاهیر و معتبران خراسان و عراق و لور و آذربایجان و شیروان . (جهانگشای جوینی ). و کوهی هست میان فارس ولور که آن را تنگ تکو گویند. (جهانگشای جوینی ص 113). از لور و شول و فارس صدهزار مرد پیاده جمع کنیم . (جهانگشای جوینی ص 117). به جانب آذربایجان فرستاد و از آن قلاع ملاحده و روم و گرج و ارمن و لور و کرد همچنین . (جامعالتواریخ رشیدی ). || نام گروهی از مردم صحرانشین . لُر. رجوع به لر شود :
جهان آسوده شد از دزد و طرّار
ز کرد و لور و ازره گیر و عیار.

فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).


ترجمه مقاله