ترجمه مقاله

لور

لغت‌نامه دهخدا

لور. (یونانی ،اِ) چنگ . صنج . (مفاتیح العلوم ). || مرادف سمسول . و رجوع به لور و سمسول شود : تا به پنج رسید [شربت شراب در عهد کیقباد که آزمایش را به چند تن دادند] نشاط در ایشان آمد و رقص و کچول آغازیدند و لور و سمسول ورزیدند. (راحةالصدور راوندی ).
ترجمه مقاله