ترجمه مقاله

لولیین

لغت‌نامه دهخدا

لولیین . [ لو ل َ ] (اِ) ابریق . لولئین . لولهنگ . لولین . لولهین . لولنگ . آفتابه ٔ لوله دار که بیشتر مصرفش آبخانه است . اگرچه ظاهر آن است که لولین به یک یاء بر وزن روئین باشد مرکب از لوله و «ین » که کلمه ٔ نسبت است و لوله چیزی است مخروطی شکل که با ظرف وصل کنند و آن را نایژه به نون نیز خوانند. (آنندراج ) :
ساقی قدح ماء معین تو کجاست
آن آینه ٔ خدای بین تو کجاست
خواهم که طهارتی دهم باطن را
آن لوله شکست لولیین تو کجاست .

داعی انجدانی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله