ترجمه مقاله

لکستان

لغت‌نامه دهخدا

لکستان . [ ل َ ک ِ ] (اِخ ) از بلوکات ولایات خوی و سلماس ، دارای 12 قریه و 18 فرسنگ مساحت آن است . مرکز آن قره قشلاق واقع در مشرق دریاچه ٔ ارومیه و جنوب قصبه ٔ دیلمقان . نام یکی از دهستانهای خاوری بخش سلماس شهرستان خوی و در قسمت خاوری بخش واقع شده است . موقعیت آن جلگه و باطلاقی و کنار دریاچه ٔ ارومیه است . دهستان لکستان از شمال و باختر محدود است به دهستان حومه ٔ سلماس ، از جنوب به حومه ٔ انزل ، از خاور به دریاچه ٔ ارومیه . آب و هوای آن معتدل و آب مزروعی آن از رودخانه ٔ زولا و چشمه تأمین میگردد و پس از مشروب کردن قرای فاضل آب به دریاچه ٔارومیه میریزد. دهستان لکستان از پانزده آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و جمعیت آن 7060 تن و قرای مهم آن صدقیان (مرکز دهستان )، آفتاخانه ، حبشی ، حمزکندی ، سلطان احمد، یاقوزآقاج ، یوشانلو، قره قشلاق و کنگرلو است .راه نیمه شوسه ٔ سلماس به طسوج از این دهستان عبور میکند و در تابستان اتومبیل میتوان برد. اکثر راههای این منطقه ارابه رو است و در موقع لزوم اتومبیل نیز میتوان برد. شغل عمده ٔ اهالی زراعت و گله داری و در چندقریه به وسیله ٔ چهارپایان از قدیم بارکشی کنند. محصول عمده آنجا غلات ، حبوبات و روغن است که صادر نیز میکنند. دارای سه دبستان است و معروفیت این دهستان به نام لکستان از روی نژاد ساکنین آن منطقه است ، چه اهالی این منطقه از لکستان قفقاز کوچانیده شده و بدان نام شهرت گرفته اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترجمه مقاله