لکنةلغتنامه دهخدالکنة. [ ل ُ ن َ ] (ع اِمص ) لکنه . لکنت . و رجوع به لکنت شود : مگرلکنه ای بودش اندر زبان که تحقیق مُفحَم نکردی بیان .(بوستان ).