ترجمه مقاله

لکنت

لغت‌نامه دهخدا

لکنت . [ ل ُن َ ] (ع اِمص ) لکنه . گرفتگی زبان در هنگام سخن گفتن که به هندی هکلانا گویند. (غیاث ). درماندن به سخن . (منتهی الارب ). لکن . لکنونة. لکونة. کندی زبان . کندزبانی . از کارماندگی . کلته . زبان شکستگی . عی ّ در لسان . گرفته زبانی . درماندگی در سخن . شکستگی زبان . تهتهة. (منتهی الارب ): تهته ؛ لکنت کردن . تختخه ؛ لکنت زبان . تلاکن ؛ لکنت کردن با خود تا مردم خندند. (منتهی الارب ).
- زبانش به لکنت افتادن ؛ به تِت و پِت افتادن .
ترجمه مقاله