ترجمه مقاله

لکه دنیک

لغت‌نامه دهخدا

لکه دنیک . [ ] (اِخ ) سید سمرقندی بود و در اطوار ذمیمه نظیر سیدقراضه می نمود. از خراسان به عراق رفت و انواع شر و فساد در آنجا از او به ظهور آمد، به مرتبه ای که تمام حکام حکم کشتن او کردندو به هزار حیله مجال فرار و هزیمت یافت و باز به سمرقند آمد و حالی در سمرقند ثانی سیدقراضه است و مجلس آرائی سمرقندیان به این دو ناکس است و فضل سمرقندیان همین قدر بس است و این معما به اسم فرید از اوست :
خالقم واحد بود اﷲاکبر (؟)
زآن مرید احول آمد کور و کر.

(مجالس النفائس ص 237).


ترجمه مقاله