ترجمه مقاله

لیوان

لغت‌نامه دهخدا

لیوان . [ لی ] (اِخ ) دهی از دهستان انزان بخش بندر گز شهرستان گرگان ، واقع در 9هزارگزی باختری بندر گز و 1500گزی شمال راه شوسه ٔ گرگان به مازندران . دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی . دارای 2220 تن سکنه . آب آن از چشمه بلبل و چشمه های دیگر و چاه . محصول آنجا برنج ، غلات ، پنبه ، کنجد و صیفی . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و کرباس است . این آبادی از دو محل شرقی و غربی به فاصله ٔهزار گز تشکیل شده است . راه فرعی شوسه ، بیست دکان ویک دبستان دارد. بین این آبادی و هشتیکه خندقی بطول 8هزار گز از رشته ارتفاعات تا ساحل دریا دیده میشودو به جرکلباد مشهور است و میگویند آن حد سامان گرگان و مازندران است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
ترجمه مقاله