ترجمه مقاله

لی

لغت‌نامه دهخدا

لی . [ ل َی ی ] (ع مص ) لُوی ّ. تافتن رسن راو دوتاه کردن . (منتهی الارب ). تافتن رسن و جز آن . ریسمان تابیدن . (منتخب اللغات ). تافتن رسن . (تاج المصادر). || مایل گردانیدن سر. (منتهی الارب ). پیچانیدن سر. (تاج المصادر). سر پیچانیدن . || بگردانیدن زبان در دهان . (ترجمان القرآن ). گردانیدن زبان در دهان . (تاج المصادر). || اعراض کردن . || به بیست سالگی رسیدن کودک . || کاهلی کردن و سستی کردن . (منتهی الارب ). || رغبت کردن به چیزی . || دنبال جنبانیدن شتر. (تاج المصادر). دم جنبانیدن . (منتخب اللغات ). || مدافعت کردن . لیان . (تاج المصادر). مطل . (منتهی الارب ). مدافعت کردن در وام . (منتخب اللغات ). دیر داشتن وام و ناگزاردن و داردار کردن . (منتهی الارب ). روی واپس نگه کردن . || گردانیدن . || گردانیدن زبان در گواهی و غیر آن . (منتخب اللغات ). چشم داشتن . || برگزیدن کسی را و گرامی داشتن . منکر حق کسی گردیدن . (منتهی الارب ). || (ص ) کلامی لی ؛ گفتاری باطل و مخفی .
ترجمه مقاله