ترجمه مقاله

مآب

لغت‌نامه دهخدا

مآب . [ م َ ] (اِخ ) شهری است در بلقاء.(منتهی الارب ). شهری است در شام از نواحی بلقاء. (ازمعجم البلدان ). شهری بوده است در جنوب شام از نواحی بلقاء و اکنون خراب است و نشانی از آن باقی نیست . (از قاموس الاعلام ترکی ) : فبلغهم ان هرقل قد نزل مآب من البلقاء. (امتاع الاسماع جزء اول ص 347).
ترجمه مقاله