ترجمه مقاله

ماخور

لغت‌نامه دهخدا

ماخور. (ع اِ) مأخوذ از می خور فارسی بمعنی خرابات . (از ناظم الاطباء). معرب می خوار یا آنکه عربی و مشتق از «مخرت السفینة» می باشد بدان جهت که مردم آمد و رفت مینمایند. ج ، مواخر و مواخیر. (از منتهی الارب ). خرابات . ج ، مواخیر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (از زمخشری ). || مجلس فسق . (زمخشری ) (از اقرب الموارد). جایی که در آن شراب نوشند و قمار کنند. || خرابات نشین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آنکه بسوی خرابات رود. (ناظم الاطباء). آنکه بسوی خرابات برد. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله