ترجمه مقاله

ماریة

لغت‌نامه دهخدا

ماریة. [ ری ی َ ] (ع اِ) مؤنث ماری . (اقرب الموارد).رجوع به ماری شود. || سنگخوار. (منتهی الارب ). مرغ سنگخوار که به تازی قطا نیز گویند. (ناظم الاطباء). مرغ سنگخوار تابان و نرم بدن . (از اقرب الموارد). || (ص ) زن سفیدرنگ درخشان و تابان بدن . (از اقرب الموارد). و رجوع به ماریة [ ی َ ] شود.
ترجمه مقاله