ترجمه مقاله

مافات

لغت‌نامه دهخدا

مافات . (ع اِ مرکب ) آنچه فوت شده . (آنندراج ) (غیاث ). کلمه ٔ فعل مأخوذ از تازی ، آنچه گذشته است . (ناظم الاطباء).
- تدارک مافات . رجوع به ترکیب بعدشود.
- تلافی مافات ؛ تدارک مافات . جبران آنچه فوت شده . دریافتن آنچه گذشته : و همت را بر طریقی موصل به تدارک و تلافی مافات مصروف داشتی . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ).
- جبران مافات ؛ تلافی مافات . و رجوع به ترکیب های قبل شود.
ترجمه مقاله