ترجمه مقاله

مالان

لغت‌نامه دهخدا

مالان . (نف ، ق ) مالنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مالنده شود. || در حال مالیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
زمانی گشت گرد چشمه نالان
به گریه دستها بر چشم مالان .

نظامی .


همی رفت آشفته دستار و موی
کف دست شکرانه مالان به روی .

سعدی .


و رجوع به مالیدن شود.
ترجمه مقاله