ترجمه مقاله

مالداری

لغت‌نامه دهخدا

مالداری . (حامص مرکب ) دولت و ثروت و غنا. (ناظم الاطباء). ثروتمندی . توانگری :
سلطان عرب به کامکاری
قارون عجم به مالداری .

نظامی .


|| داشتن استر و خر و مانند آن بیشتر برای کرایه دادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دارای چارپایان بودن . || تربیت گاو و گوسفند و اسب : شغل اهالی کشاورزی و مالداری است . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله