مالش کنان
لغتنامه دهخدا
مالش کنان . [ ل ِ ک ُ ] (ق مرکب )در حال مالش کردن . در حال گوشمال دادن :
عنان بر شه افکند چالش کنان
به صد خواریش بخت مالش کنان .
و رجوع به «مالش کردن » ذیل ترکیبهای مالش شود.
عنان بر شه افکند چالش کنان
به صد خواریش بخت مالش کنان .
نظامی .
و رجوع به «مالش کردن » ذیل ترکیبهای مالش شود.