ترجمه مقاله

مالنده

لغت‌نامه دهخدا

مالنده . [ ل َ دَ / دِ ](نف ) آنکه بمالد. و رجوع به مالیدن شود. || دلاک . (ملخص اللغات حسن خطیب ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کیسه کش حمام . (یادداشت ایضاً) :
چونکه مالنده بدو گستاخ شد
در درستی آمد و درواخ شد.

رودکی (از لغت فرس چ اقبال ص 78).


ترجمه مقاله