ترجمه مقاله

ماماخمیره

لغت‌نامه دهخدا

ماماخمیره . [ خ َ رَ / رِ ](اِ مرکب ) بازیچه ای که از خمیر کنند اطفال را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || زن یا دختری فربه با رویی گرد و سپید. زن یا دختری پرگوشت با صورتی مایل به استداره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مثل ماما خمیره ؛ زنی ، سفیدی بسیار بر روی مالیده . (یادداشت ایضاً).
ترجمه مقاله