ترجمه مقاله

مامیثا

لغت‌نامه دهخدا

مامیثا. (اِ) به لغت سریانی نام رستنیی باشد بغایت بی مزه و در آب به هم می رسد و در قابضات به کار برند وعصاره ٔ آن را شیاف مامیثا خوانند. (برهان ) (آنندراج ). به لغت سریانی نام گیاهی است بغایت بدمزه ، عصاره ٔآن را نیز مامیثا گویند و به شین معجمه (مامیشا) و مهمله (مامیسا) خواندن و نوشتن خطاست . (غیاث ). اسم نبطی نباتی است شبیه به خشخاش بحری معروف به خشخاش مقرن . برگش مایل به سفیدی و با زواید مثل اره و با زغب و با رطوبت چسبنده و گلش زرد مانند خشخاش ساحلی مقرن و ثقیل الرایحه و تخمش بقدر کنجد و سیاه و ثمرش مانند خشخاش مقرن و بی غلاف منحنی می باشد، بخلاف خشخاش بحری و شاخه های خشخاش ساحلی در زمستان می ریزد و در بهار عود می کند، بخلاف مامیثا که اثری از او ظاهر نمی ماند می رسد و آن را کوبیده قرص می سازند... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی است از رده ٔ دولپه ایهای پیوسته گلبرگ جزو تیره ٔ دیبساغوسها (طوسکها) که به صورت درختچه های کوچک یا علفی و پایا است . برگهایش متقابل و گل آذینش کپه ای است . در حدود 50 گونه از آن شناخته شده که غالباً متعلق به نواحی بحرالرومی هستند. عصاره ٔ انساج این گیاه در امراض پوستی تجویز می شود. ممیثا. مامیثای صحرایی . کتله . کعب الغزال . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ابن البیطار ج 1 ص 45 شود. || گیاه ارغامونی را گویند که گیاهی از تیره ٔ کوکناریان است . گلهایش برخلاف خشخاش دارای سه کاسبرگ اند. این گیاه دارای گونه های متعدد است که برحسب رنگ گلها (زردیا قرمز یا سفید) آنها را مامیثای زرد یا قرمز یا سفید خوانند. خشخاش تیغی . مامیثای روغنی . نعمان البری . ممیثا. توضیح آنکه دزی مامیثا را مرادف با «ابسینت » که افسنتین یا خاراگوش است ذکر کرده و آن صحیح نیست . (فرهنگ فارسی معین ).
- مامیثای ابیض ؛ مامیثای سفید. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ترکیب مامیثای سفید شود.
- مامیثای زرد ؛ گونه ای ارغامونی که دارای گلهای زرد رنگ است . (فرهنگ فارسی معین ).
- مامیثای سرخ ؛ گونه ای ارغامونی که دارای گلهای سرخ رنگ است . (فرهنگ فارسی معین ).
- مامیثای سفید ؛ گونه ای ارغامونی که دارای گلهای سفید رنگ است . مامیثای ابیض . (فرهنگ فارسی معین ).
- مامیثای صحرایی . رجوع به معنی اول همین کلمه شود.
ترجمه مقاله