ترجمه مقاله

مان

لغت‌نامه دهخدا

مان . (ع اِ) (از «م ی ن ») آهن آماج و کلند که بدان زمین شیارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تبری دودم که بدان زمین را شخم کنند، مجد این کلمه را در ذیل «م ی ن » و صاحب لسان العرب در «م ون » آورده اند و صاحب لسان گوید الف آن بدل از واو است زیرا که آن عین الفعل است . (از اقرب الموارد). || دروغ . (ناظم الاطباء). و رجوع به مَین شود.
ترجمه مقاله