ترجمه مقاله

ماه دیدار

لغت‌نامه دهخدا

ماه دیدار. (ص مرکب ) که چهره ٔ زیبا و درخشان چون ماه دارد. ماه چهر. ماه چهره . ماه رخسار. ماه منظر. ماه طلعت . ماه سیما :
از آن ماه دیدار جنگی سوار
وزان سروبن بر لب جویبار.

فردوسی .


نگه کن که آن ماه دیدار کیست
سیاوش مگر زنده شد یا پَریست .

فردوسی .


سکندر همان شب به تنها بخفت
نیامیخت با ماه دیدار جفت .

فردوسی .


غم نادیدن آن ماه دیدار
مرا در خوابگه ریزد همی خار.

فرخی .


ترجمه مقاله