ماه چهر
لغتنامه دهخدا
ماه چهر. [ چ ِ ] (ص مرکب ) آنکه چهره ٔ او مانند ماه تابان باشد. (ناظم الاطباء). ماه چهره . ماهرو. ماهرخ . زیبارو. صاحب چهره ٔ تابان و درخشان همچون ماه :
چو نه ماه بگذشت از آن ماه چهر
یکی کودک آمد چو تابنده مهر.
چنین داد پاسخ که ای ماه چهر
درودت ز من آفرین از سپهر.
بد از مهر جم شیفته ماه چهر
فزون شدش از این مژده برمهر مهر.
به دل گرمتر شد بت ماه چهر
هوا کرد جانش به زندان مهر.
چو دید ماه به عادت بگفت آنک ماه
بشرم گفتمش ای ماه چهر ماه کجاست .
و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
چو نه ماه بگذشت از آن ماه چهر
یکی کودک آمد چو تابنده مهر.
فردوسی .
چنین داد پاسخ که ای ماه چهر
درودت ز من آفرین از سپهر.
فردوسی .
بد از مهر جم شیفته ماه چهر
فزون شدش از این مژده برمهر مهر.
(گرشاسبنامه چ یغمائی ص 31).
به دل گرمتر شد بت ماه چهر
هوا کرد جانش به زندان مهر.
(گرشاسبنامه چ یغمائی ص 221).
چو دید ماه به عادت بگفت آنک ماه
بشرم گفتمش ای ماه چهر ماه کجاست .
عمعق .
و رجوع به ماده ٔ بعد شود.