ترجمه مقاله

مأی

لغت‌نامه دهخدا

مأی . [ م َءْی ْ ] (ع مص ) مبالغه کردن در کاری و افزونی نمودن در آن و به غور نگریستن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مبالغه و تعمق کردن در کاری . (از اقرب الموارد). || شکوفه برآوردن درخت و یا برگ آوردن آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تباهی کردن میان قومی . (تاج المصادر بیهقی ). تباهی انداختن میان مردم . (از منتهی الارب ). افساد کردن وتباهی انداختن میان قوم . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || صد کامل نمودن قوم به ذات خود. (منتهی الارب ). مأی القوم ؛ داخل شد در آن گروه تا عدد آنها درست یک صد گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کشیدن پوست تا فراخ گردد. (تاج المصادر بیهقی ). فراخ کردن پوست را به کشیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مأی الجلد و السقاء؛کشید پوست و خیک را تا فراخ گردد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله