ترجمه مقاله

ماکانی

لغت‌نامه دهخدا

ماکانی . (ص نسبی ) منسوب به ماکان بن کاکی (فرهنگ رشیدی ). مردمی را گویند که منسوب به ماکان باشند. (برهان ). منسوب ولایت ماکان . (ناظم الاطباء) :
سلاحت بهر دین بهتر که زنبور از پی شهدی
چو گیلی کوردین پوش است و ژوبین کرده ماکانی .

خاقانی (از انجمن آرا).


مرا شدگلشن عیسی و زین رشک آفتاب آنک
سپر فرمود دیلم وار و زوبین کرد ماکانی .

خاقانی .


|| (اِ) حربه ای که منسوب به اهل ماکان است و آن ژوبین باشد که نیزه ٔ کوچک است . (برهان ).نیزه ٔ کوچک و زوبین . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله