ترجمه مقاله

مبادرت

لغت‌نامه دهخدا

مبادرت . [ م ُدَ رَ ] (ع مص ، اِمص ) پیشی گرفتن و شتابی کردن و دلیری نمودن . (غیاث ). پیشی و سبقت و تقدم و تعجیل و شتابی و چالاکی . مبادرة. تبادر. پیشی . سبقت . پیش دستی . پیشی گرفتن . سبقت جستن . پیش دستی کردن . بشتافتن بسوی کسی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سبقت گرفتن . شتاب کردن . تعجیل نمودن . اقدام به امری کردن . تعجیل : پادشاهی را به مکان او مفاخرت است و دولت را به خدمت او مبادرت . (چهارمقاله ، از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مبادرة شود.
ترجمه مقاله