ترجمه مقاله

مبارکشاه

لغت‌نامه دهخدا

مبارکشاه . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن حسین مرورودی . عوفی اورا به فضل و کرم و بخشش ستود. او راست :
دست صبا برگشاد روی عروس بهار
بر سر او چشم ابر کرد ز ژاله نثار
برق برآورد تیغ رعد فرو کوفت کوس
سرو علم برفراخت لشکر گل شد سوار.
و رجوع به لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 113 شود. دکتر صفا در جلد سوم تاریخ ادبیات آرد: که فخرالدین مبارکشاه مرورودی بسال 606 در گذشته و از رجال عهد سلاطین غوری و ساکن درگاه آنان بوده و دارای منظومه ای است در ذکر نسب سلاطین غوری به بحر متقارب که منهاج سراج درباره ٔ آن شرحی مستوفی داده . و رجوع به تاریخ ادبیات دکتر صفا ج 3 ص 1168 شود.
ترجمه مقاله