ترجمه مقاله

مبرد

لغت‌نامه دهخدا

مبرد. [ م ُ ب َرْ رَ ] (اِخ ) محمدبن یزیدبن عبدالاکبرالازدی بصری مشهور به مبرد. مکنی به ابوالعباس .وی نحو را از حرمی و مازنی و غیر آن دو فرا گرفت ، وبرخی او را بصری و یمنی گفته اند. مولد او بسال 207 یا 210 بود و در 77سالگی بسال 285 در بغداد درگذشت ودر گورستان دارالکوفه مدفون است . ادب را بر مازنی وابوحاتم سجستانی آموخت . و نفطویه و جز او نزد وی تعلیم گرفتند. وی با ابوالعباس احمدبن یحیی ملقب به ثعلب معاصر بود و تاریخ ادباء به آن دو ختم شد. مبرد دوست می داشت که با ثعلب فراهم آید و ثعلب اجتماع با او را ناخوش می داشت . جعفربن محمدبن حمدان فقیه موصلی که دوست مبرد و ثعلب بود، گفت : از ابوعبداﷲ دینوری پرسیدم چرا ثعلب نمی خواهد با مبرد هم مجلس شود. گفت چون مبرد خوش سخن ، نیکوبیان ، گشاده زبان است ، و مذهب ثعلب مذهب معلمان است . چون در مجلسی فراهم آیند به ظاهر حکم به نفع مبرد کنند تا آنگاه که باطن معلوم شود.وی به بغداد سکونت جست و در نحو و لغت امام شناخته گشت . او را در ادب تألیف های نافع است که مشهورترین آنان کتاب «الکامل » در لغت میباشد که از ارکان ادب وکلام بشمار میرود. (از معجم المطبوعات ج 2 ص 1612). مبرد لقب محمدبن یزیدالنحوی بصری است بدان جهت در براده نشسته درس می گفت . (منتهی الارب ). و نیز او راست : المقتضب ، اعراب القرآن ، طبقات النحاةالمبصریین و نسب عدنان و قحطان . (از وفیات الاعیان ) (اعلام زرکلی ج 3 ص 1002). ابن الندیم ، کتاب مااتفقت الفاظه [ اختلفت ] و معانی القرآن را از او دانسته است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
کاتب نیکست و هست نحوی استاد
صاحب عباد هست و هست مبرد.

منوچهری .


و رجوع به تاریخ بیهق و البیان والتبیین جاحظ و عیون الانباء و تاریخ الخلفاء و تتمه ٔ صوان الحکمة و الموشح و عقدالفرید و فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار و روضات الجنات شود.
ترجمه مقاله