ترجمه مقاله

مبشوش

لغت‌نامه دهخدا

مبشوش . [ م َ ](ع ص ) تازه روی و شادمان . (آنندراج ). بابشاشت و شادمانی و تازه رویی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله