ترجمه مقاله

مبعر

لغت‌نامه دهخدا

مبعر. [ م َ ع َ / م ِ ع َ ] (ع اِ) چرب روده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جای بعر. ج ، مباعر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای پشکل و بعر. (ناظم الاطباء). جای خروج پشکل از هر نوع چارپای . (از محیطالمحیط). جایگاه پشک رهگذار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
کای قوم سر خار بیابان که کند تیز
و آن بعره ٔ بز را که کند گرد به مبعر.

قاآنی (دیوان ، از انتشارات کانون معرفت ص 151).


|| اصطبل و ستوردان . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله