ترجمه مقاله

متاجر

لغت‌نامه دهخدا

متاجر. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مَتجِرَة. (اقرب الموارد). ج ِ متجر و متجرة، محلهای تجارت . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به متجرة شود. || تجارتها. (فرهنگ فارسی معین ). || امتعه و اموال و اجناس و مال التجارة. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح فقهی ) ج ِمتجر، از تجارت است و یا مصدر میمی است . در اینجا مقصود نفس تکسب باشد یا اسم مکان است برای محل تجارت .تجارت که اعیان مکتسبه به آن باشد. وجه اول ، اولی والیق است زیرا در فقه بحث از فعل مکلف شود. (از فرهنگ علوم نقلی ص 464). و رجوع به بیع و کتب فقه شود.
ترجمه مقاله